مدیریت هیجان
مدیریت هیجان
حتماً تا به حال در موقعیت های مختلف هیجانی مثل عصبانیت، ترس، پشیمانی،استرس، شادی و … بوده اید. خیلی از افراد این احساسات را سرکروب می کنند و بسیاری دیگر هم به طور نامناسب آنها را بروز می دهند. شما از کدام دسته هستید؟ فکر می کنید راه درست چیست؟ واقعیت این است که باید آنها را مدیریت کرد. در این مقاله می خواهیم موضوع مدیریت هیجان و راهکارهایی که می توان برای مدیریت هیجان استفاده کرد را بیان کنیم. گر شما دوست دارید انگیزه های خود را مدیریت کنید مقاله مدیریت انگیزه بیست درصدی ها می تواند به شما کمک ویژه ای کند.
هیجان چیست؟
واکنش های ساده که بدن در مقابل محرک های بیرونی یا درونی از خود نشان می دهد. این واکنش ها زود گذر هستند و باعث ایجاد حالت های عاطفی خوب یا بد در فرد می گردند.
تا زمانی که اطلاعاتی در مورد هیجان نداشته باشیم نمی توانیم آنها را بشناسیم. اگر احساسات و هیجان هایمان را نشناسیم به خوآگاهی نمی رسیم. خودآگاهی یعنی درک درست از نیازها، علایق، حساسیتها، خواستهها و آرزوهایمان.
با شناخت هیجان می توانیم انگیزه کافی برای متحول کردن شرایط سخت و تبدیل آنها به شرایط خوشایند و مطلوب را بدست آوریم.
با شناخت هیجان می توانیم تصمیم گیری های درست با عملکرد بهتر داشته باشیم.
با شناخت هیجان می توانیم در ارتباطات بین فردی بهتر عمل کنیم و عمیقاً دیگران را درک کنیم.
با شناخت هیجان می توانیم بسیاری از رنجش ها از دیگران و درگیری ها را پایان دهیم.
حالا متوجه شدید که چرا باید هیجان ها را بشناسیم و مدیریت کنیم.
هیجان با چه عواملی رابطه دارد؟
نظرات متعددی درمورد به وجود آمدن هیجان وجود دارد. اما مهم ترین آنها سه عامل را در رابطه با هیجان بیان کرده اند. تغییرات زیستی یا فیزیولوژیک، احساس و رفتار. برای درک بهتر با مثال این موارد را شرح می دهیم. تصور کنید با شنیدن یک خبر خوب بسیار شاد شده اید. اولین چیزی که شما را درگیر می کند احساسات شما هستند. احساس شادی باعث تغییرات زیستی یا فیزیولوژیک می شوند مثل تند زدن ضربان قلب، تغییر رنگ پوست، تغییر چهره و … . اما در آخر از خود رفتار و واکنشی نشان می دهید مثلاً فریاد می زنید، بالا می پریدو … این بعد رفتاری شما در هیجان است.
هیجان ها در دو دسته عمده قرار می گیرند. هیجان های مثبت و هیجان های منفی
مهارت هیجان و انواع آن
یکی از مهارت های مهم زندگی است یعنی مدیریت بر اساس آگاهی و خلاقیت اما برای رسیدن به این مدیریت باید هیجان را به خوبی بشناسیم و از وجود آن مطلع باشیم. همچنین از میزان نقش و اثرات آن نیز آگاه باشیم.
مهارت مدیریت هیجان به ما چه کمکی می کند؟
احساسات و هیجان های خود را بهتر بشناسیم.
پیش بینی اینکه در هر لحظه چه هیجانی شکل می گیرد.
واکنش ها را پیش بینی کنیم.
در هر هیجان بهترین واکنش را نشان دهیم.
پیش بینی کنیم این واکنش ها چه تاثیری روی افراد و هیجانات آنها می گذارند.
بعضی از هیجانات منفی را به راحتی بشناسیم و مدیریت کنیم.
آرامش و امنیت بهتری برای خود و دیگران رقم بزنیم.
احساسات و هیجانات دیگران را بشناسیم.
واکنشها و رفتارهای احتمالی آنها را پیشبینی کنیم. و…
پس این مهارت در زندگی شخصی و بین فردی برای شما بسیار حائز اهمیت است. زیرا بسیاری از مسائل بزرگ و پیچیده از عدم توانایی این مهارت به وجود می آیند. برای درک بهتر این موضوع یک مثال می زنم . فرض کنید در پیاده رو در حال حرکت هستید فردی از روبرو به شما برخورد می کند و باعث می شود وسائل شما از دستتان بریزد. این درحالی است که فرد مقابل تازه طلبکار هم هست و نسبت به شما اعتراض دارد. عکس العمل شما چگونه است؟ اینجاست که باید مدیریت هیجان داشته باشید و گرنه اتفاقات بدی یا حتی جبران ناپذیری اتفاق می افتد.
ما برای این فرضیه سه حالت متفاوت را در نظر گرفته ایم.
اول: سرکوب هیجان و جلوگیری از بروز آن. این بدان معنی است که شما عصبانی و ناراحت می شوید اما آن را بروز نمی دهید. با جمع کردن وسایل از روی زمین می خواهید مسئله را نادیده بگیرید اما همچنان تا آخر روز عصبانی و ناراحت هستید. گاهی اوقات این ناراحتی می تواند ادامه دار باشد اما به صورت درونی.
دوم: بروز هیجان به صورت آزاد و بدون مدیریت. نتیجه را می توانید حدس بزنید. این اتفاق کوچک حتی می تواند از درگیری لفظی منجر به درگیری فیزیکی شود.
سوم: مدیریت هیجان در هر مورد که پیش آید. طبق فرضیه بالا در این حالت بهتر است اول یک نفس عمیق بکشیم. حتی چند ثانیه مکث کنیم و بعد واکنش مناسب نشان دهیم. با فرد مقابل با احترام و ادب صحبت کنیم. سعی کنیم از بهترین واژها و کلمات برای صحبت های خود استفاده کنیم.
خوب با همین مثال ساده شما متوجه شدید که مهارت هیجان چقدر مهم است زیرا خیلی از اتفاق های ناگوار و جبران ناپذیر از همین جا ناشی می شوند. جالب است بدانید که برخی از هیجان های مثبت نیاز به مدیریت ندارند البته باید موقعیت و شرایط را نیز بررسی کنیم. مثلاً وقتی خنده مان می گیرد و نتوانیم جلوی خنده خود را بگیریم و با صدای بلند بخندیم شاید زیاد بد نباشد. البته باید دوباره یادآوردی کنم بسته به موقعیت دارد. اما بعضی هیجانها مثل ترس، غم و اندوه و خشم اگر بهدرستی مدیریت نشوند آسیب های زیادی را برایمان به جا میگذارند.
چند روش برای کنترل احساسات
چه به یک لطیفه بانمک بخندید و چه از شلوغی خیابان و ترافیک کلافه باشید، باید گفت که افت و خیز حالت روحی روی سلامت عمومی بدنتان تاثیرگذار است. باید بدانید توانایی کنترل این احساسات و جلوی بروز ناخواسته آنها را گرفتن، میتواند شما را فردی قوی و با اعتماد به نفس نشان دهد حال با توجه به اهمیت مدیریت هیجان روش های ذیل برای کنترل هیجانات و احساسات پیشنهاد می گردد..
1ـ از بروز احساسات ناخواسته اجتناب کنید
از اوضاعی که موجب تحریک احساسات ناخواسته در شما میشود، پرهیز کنید. مثلا ممکن است وقتی عجله دارید، زود عصبانی شوید و با اطرافیانتان بدرفتاری کنید، پس بهتر است کارهایتان را به دقیقه آخر موکول نکنید. همیشه به کارها بموقع رسیدگی کنید و حتی زمان بیشتری به آن اختصاص دهید یا اگر دیدن کسی مثلا همسایهای شما را عصبانی میکند، سعی کنید راهی بیابید که با آن فرد برخوردی نداشته باشید.
2ـ وضعیت موجود را تغییر دهید
شاید احساسی را که میخواهید از میان بردارید یا حداقل از شدتش بکاهید، دلسردی است. مثلا شما امیدوارید برای دوستان یا خانوادهتان بهترین غذا را درست کنید، اما همیشه یک بخش از کارتان اشتباه پیش میرود و به هدفتان نمیرسید و این مساله حسابی دلسردتان میکند. راهحل ساده، پیدا کردن دستور غذاهای خوشمزه و چندبار تمرین کردن است. شما با بالا بردن مهارتتان در پخت و پز میتوانید از شر دلسردی و ناامیدی مورد نظر خلاص شوید. در مورد کارهای دیگرتان نیز میتوانید اینگونه عمل کنید تا موجب بروز احساسات ناخواسته در خود نشوید.
3ـ توجهتان را به چیزی دیگر معطوف کنید
ممکن است همیشه خود را از دیگران کماهمیتتر بدانید. مثلا وقتی در سالن ورزشی هستید، احساس کنید که افراد دیگر از تناسب اندام خوبی برخوردارند و از اضافه وزن خود خجالت بکشید و دچار حسادت شوید و تصور کنید هرگز نمیتوانید مانند آنها باشید. به جای توجه دائم به دیگران، به تواناییهای خود و راهحلهای مناسب برای برطرف کردن معضلات زندگیتان بیندیشید. با این رفتار، بهتر میتوانید به خودتان کمک کرده و دچار حسادتهای بیفایده نشوید. حتی بهتر از همه میتوانید روی تلاشها و عملکردهای خود متمرکز شده و پیگیر کارهایتان باشید تا سرانجام به برخی از آرزوهایتان جامه عمل بپوشانید.
4ـ افکارتان را تغییر دهید
در عمق تمام احساساتمان، باورهایی وجود دارد که موجب بروز احساسات منفی میشود. مثلا وقتی باور دارید چیزی را از دست دادهاید، غمگین میشوید یا وقتی هدفی برایتان مهم است و به آن نمیرسید، عصبانی میشوید و وقتی چیزی را خوب میدانید و به آن دست مییابید، شاد میشوید. با تغییر دادن افکارتان ممکن است نتوانید شرایط ناراحتکننده را تغییر دهید، اما میتوانید از اثرگذاری باورها روی احساساتتان بکاهید و خیلی زود به هر دلیلی احساسی ناراحتکننده بروز ندهید.
با این روش میتوانید باورهایی که در شما موجب احساسات خوب میشوند، جایگزین باورهای بد و نامطلوب کنید. افرادی که دچار اختلال نگرانی هستند، تصور میکنند در برابر دیگران کارهای احمقانه میکنند، اما اگر یاد بگیرند در مورد خودشان چنین قضاوتی نداشته باشند، هرگز به اضطراب مبتلا نخواهند شد.
5ـ واکنشتان را تغییر دهید
اگر تمام ترفندهای قبلی کارساز نشدند و نتوانستید جلوی بروز احساسات مخرب را بگیرید یا نحوه تفکر و باورهایتان را تغییر دهید یا به جای توجه به خودتان، مدام روی زندگی دیگران تمرکز دارید، پس آخرین گام برای مهار احساسات ناخواسته را که کنترل واکنشتان به موضوعات مختلف است، به کار بگیرند. وقتی عصبانی یا نگران میشوید، ممکن است تپش قلبتان بالا برود، پس در این مواقع پیدرپی چند نفس عمیق بکشید و چشمهایتان را لحظهای ببندید تا آرام شوید یا اگر در جایی که همه جدی یا حتی ناراحت هستند و شما اتفاقا نسبت به موضوعی خندهتان گرفت، تمام نیروی درونتان را جمع کرده و دستکم ظاهر چهرهتان را طوری حفظ کنید که درونتان هویدا نشود.
پنج روش اشاره شده سادهترین شیوههایی است که در هر لحظه میتوانید براحتی به کار ببرید و متوجه شوید چقدر خوب و آسان میتوانید جلوی بروز احساسات ناخواسته را بگیرید. با تمرین بیشتر در این کار موفقتر هم خواهید شد.