وضعیت آموزش و پژوهش در دانشگاه ها

آموزش عالی بخش مهم وحائز اهمیتی‌است که دارای حوزه‌اثرگذاری بسیار وسیعی دردیگر نهادها و بخش‌های اقتصادی،اجتماعی‌، فرهنگی و سیاسی جامعه‌ است. نظام‌ آموزش عالی در همه جوامع از یک طرف با تربیت تخصصی افراد، مدیران و رهبران جامعه را در همه‌بخش‌هاآماده می‌سازد.واز طرف دیگر با رشد توانایی‌ها، نبوغ و پتانسیل فکری انسان سبب توسعه مرزهای دانش بشری می‌گردد. مضافاً اینکه با تحلیل چالش‌های مختلف و مسایل مبتلا به‌انسان،نه‌تنهابه حل مسایل و اصلاح نارسایی‌ها می پردازد، بلکه‌به‌‌دلیل‌تقویت نیروی اکتشاف و نوآوری، خلاقیت وابداع گسترش روحیه‌ای‌انتقادی در میان تحصیل‌کردگان امکان ترقی و بهبود تمامی‌ابزارهای زندگی رافراهم می‌سازد.به همین‌دلیل‌است که یکی از اهداف‌اولیه آموزش عالی را رشد و توسعه دانش، مهارت، نگرش‌هاو توانایی‌های دانشجویان و تبدیل آنان‌به فراگیرانی می‌دانندکه‌دائماًنقادومتفکر هستند .

این در حالی‌است که«هم‌اکنون یکی از ریشه‌های بنیادی کم تحرکی علمی دانشگاههای مادر ضعف پرورش روحیه انتقادی و تفکر خلاق‌، القای روحیه فرد گرایی درانجام فعالیتهای تحصیلی و روحیه مدرک‌گرایی‌ است؛ طوری ‌که ‌دستگاه ‌آموزش و پرورش کشور عمدتاً دانش آموزی راتحویل دانشگاه می‌دهد که با اینکه خوب درس خوانده‌است،‌اماروحیه علمی و انتقادی در او خوب پرورش نیافته ‌است و یکی ازمشکلات کلاس‌های دانشگاهی ایجاد تغییر در چنین نگرش‌هایی است»

نظام ‌آموزش عالی خصوصاًدرحوزه علوم‌انسانی درجهت‌انجام رسالت‌هاووظایف خود همواره با مسایل و مشکلاتی دست به گریبان بوده‌وهست که تداوم آن چالش‌ها و نارسایی‌ها،کاهش منزلت علمی و پژوهشی این نظام مهم را در پی داشته که نهایتاً به‌افت شدیدکیفیت آموزش،تدریس و پژوهش را در مراکز دانشگاهی منجر خواهد شد. نگاهی به جایگاه کشور از نظر فعالیت‌های علمی و پژوهشی اساتید و سهم کشور در تولید دانش بشری وضعیت اسف ‌بار کشور را در مقایسه با سایر کشورهای همتراز بیشتر می‌نمایاند.

 از نظر کیفیت آموزش و یادگیری و قدرت خلاقیت دانشجویان هم باتأملی بر وضعیت علمی دانشجویان در دانشگاهها وانگیزه بسیار ضعیف آنان درانجام رسالت‌های علمی خود که هم متأثر از عوامل درون سیستمی و هم عوامل برون سیستمی است، می‌توان ضعف کارایی داخلی آموزشی دانشگاهها را دراین خصوص تأیید کرد. مضافاً اینکه کارایی خارجی نارضایتبخش نظام آموزش عالی کشور که ‌عمدتاًدرخیل عظیم‌دانش‌آموختگان دانشگاهی بیکار تجسم می‌یابد، شاهد دیگری است که عدم دستیابی نظام آموزش عالی کشور رابه‌اهداف علمی،آموزشی و پژوهشی خود مخصوصاً در حوزه علوم انسانی تایید می‌کند.درحالی‌که بنا به آمار وزارت علوم،تحقیقات و فناوری،علوم‌انسانی در دانشگاه‌ها و مراکزآموزش عالی کشور،علوم‌انسانی‌از نظر شاخص‌های کمی (تعداد دانشجویان واعضای هیئت‌علمی) بزرگ‌ترین بخش‌آموزش عالی کشور محسوب می‌گردد که بیشترین تعداد دانشجو و استاد را در خودجای داده‌است.